سلامی دوباره به برو بکس قلم صنع
فردا تولدمه
آره میدونم
که
میدونین
الان تو کافی نت هستم
دارم واستون مینویسم
با یه تیپ که همه دهنشون وا مونده
یه ذره ارایش که زیر چشممو آبی زدم
کلاه به سر
پوتین و نیم پالتو تنگ
واااااااااای خودم خجالت میکشم اما اومدم بیرون که بگم منم هستم
اهر
سلام مریم جون خوبی؟
منم یه زمانی اهر بودم...دلم براش تنگ شده... دلم بیشتر از همه برا حوض وسط حیاط تنگ شده... برا صلفم تنگ شده مخصوصن آقای امامی... راستی صلف هنوز سرجاشه...تغییرش که ندادن؟!! بازم برا بعضی درسا میاین آزمایشگاه ما؟؟؟ سال چندی مریم جون؟
خوشحال میشم دوست وبلاگی باشیم عزیزم
سلام شرمنده تعجب کردم که دیدم شما هم اهر بودین من ترم 1 هستم به قولی آش خور نمیدونی دانشگاه ما شبیه کالج انگلیس شده انقدر باحاله میشه بگی از کجا میایی؟؟
مریم جونی من بهمن سال پیش تموم کردم...
خودمم بچه اردبیلم...
زیاد تعجب نکن تو این دنیا همه چی ممکنه
ای بابا مام یه زمانی آش خور بودیم زیاد ناراحت نباش چشم ببندیو وا کنی تموم شده
راستی اگه کمکی درباره دانشگاه و اساتید عمومی داشتی ازم بپرس خوشحال میشم کمکت کنم
نظر قبلیو تایید نکن گلم
جوابتو برا همین نظر بده مرسی مریم جون
دختره ی خیره سر!
شوخی کردم